تکنیک

Liver

پیشرفتهای تکنیکی ازنظر سخت افزار ونرم افزاردرMRI باعث شده است که سکانسهای پالسی سریع جهت کاهش یا حذف آرتیفکتهای حرکتی که قبلا در تصویربرداری ام آردرناحیه شکم باعث محدودیتهایی می شد،معرفی شوند. اگرچه در بیشتر موارد تصویربرداری ام آرویژگی های کافی جهت شناسایی ومشخص کردن  تومورهای کبدی را نمی دهد اما تصویربرداری برای مورفولوژی ضایعات کانونوی کبدی سودمنداست،که اطلاعات ضروری جهت تشخیص را می دهد.تصویربرداری ام آر با تزریق ماده کنتراست جهت افتراق در شدت سیگنال ضایعه وبافت کبد وافتراق الگوی اینهانسمنت آنها استفاده می شود. امروزه استفاده از ماده کنتراست درتصویربرداری ام آراز کبد ضروری است و به اجماع عمومی رسیده است. تعدادی از ماده کنتراست ها که در تصویربرداری کبد استفاده می شوند  شامل :ماده کنتراست خارج سلولی ،ماده کنتراست کبد- صفراوی  و رتیکولواندوتلیال سیستم می باشد.هدف استفاده از ماده کنتراست در تصاویر ام آر بهبود توانایی تشخیص می باشد.تصویربرداری تشدید مغناطیسی علاوه بر اطلاعات مورفولوژیک ، اطلاعات فانکشنال یا کاربردی نیزبه ما می دهد.تکنیکهای جدید مانند تصویربرداری  دیفیوژنی وپرفیوژنی توسعه یافته اند ونقش آنها در کلینیک افزایش پیدا کرده است.

روش شناسی

تجهیزات تکنیکی اسکنر دستگاه ام آر آی،انتخاب سکانسهای پالسی واستفاده از مناسب ترین ماده کنتراست باید در تصویربرداری از ناحیه کبد جهت دستیابی به تصاویر با کیفیت بالا لحاظ شود.امروزه استاندارد های لازم جهت تصویربرداری از ناحیه کبد شامل میدان مغناطیسی قوی(≥۱٫۰T) ،گرادیانهای سریع و کویلهای سطحی آرایه فازی می باشد.کویلهای آرایه فازی SNR  قوی وتصاویر با کیفیت بالا را فراهم می کند.اخیرا  پیشرفت تصویربرداری موازی باعث شناسایی تفاوت بین حساسیتهای کویلهای آرایه فازیجهت سریع ترشدن زمان اسکن شده است.تغییر سریع گرادیانها نیازمند سکانسهای سریع مانند : trueFISPوتصویربرداری اکوپلانارو استفاده ازسکانسهایی با TRوTEکوتاه می باشد.جهت کاهش آرتیفکت حرکتی وبالابردن  SNRوCNR انتخاب سکانس مناسب وتغییر پارامترها بسیار اساسی است.

۱-۱۲-۳٫ مسائل تکنیکی

مهمترین محدودیت در تصویر برداری ام آر در ناحیه کبد آرتیفکت حرکتی است.جهت دسترسی به تصاویر با کیفت بالا در این ناحیه دو راهکار عنوان شده است:۱-حذف آرتیفکت حرکتی ۲-کاهش زمان اسکن

جهت حذف آرتیفکت حرکتی از دریچه تنفسی استفاده می شود.در این روش تصاویر در پایان بازدم دستیابی می شوند.محدودیت این روش بیشتر کردن زمان اسکن است(چون این دریچه وابسته به تعداد تنفس بیمار است) وهمینطور دربیمارانی که دارای تنفس نامنظم هستند روش  مناسبی نیست.یکی دیگرازراههای کاهش آرتیفکت حرکتی حذف خطوط چربی است که به شکل خطوط هیپراینتنس روی ناحیه شکم می افتد.

گرادیانهای قوی باعث سرعت بخشیدن به زمان کدگذاری تصاویر می شوندو می توانند تصاویر سریع وفوق سریع مانند:تصاویر سریع داینامیک، موازی وتصویربرداری اکوپلاناررا انجام دهند.تصویربرداری با حبس تنفس می تواند باعث حذف آرتیفکت حرکتی ناشی از تنفس ومحوشدگی تصویر شود وزمان اسکن رانیز کاهش دهد.هنگام انجام تصویربرداری سریع جهت افزایش SNR حذف چربی مورد نیازاست.علاوه برموارد ذکر شده تکنیک تصویربرداری موازی می تواند زمان اسکن کل کبد را۲تا۴برابرسریعتر از سکانسهای دیگر انجام دهد.نکته مهم در مورد تکنیک تصویر برداری موازی این است که این تکنیک می تواند زمان اسکن هر سکانسی را کاهش دهد. دراین تکنیک جهت سریعتر شدن، دستیابی های تصویربه صورت مستقل توسط هرکویل آرایه فازی سطحی انجام می شود که این کویلها به صورت عناصر والمنتهای کاملا مستقل نسبت به هم همزمان در تشکیل اکوی سیگنال دریافتی شرکت می کنند.(هرکویل یک قسمت از عضو راآشکار می کند).جهت کاهش زمان اسکن در تکنیک تصویر برداری موازی ازکسری ازمراحل کدگذاری فاز استفاده می شود وتصاویرتوسط میانگین الگوریتمهای بازسازی موازی مانند SENSE،SMASH، GRAPPA و… تشکیل می شوند.باوجود اینکه این تکنیک زمان اسکن را کاهش می دهد اما SNRرا نیزکاهش می دهد بنابراین این تکنیک به طور تخصصی در بیمارانی که همکاری نمی کنند مناسب است.

تصویربرداری سریع وفوق سریع

بهبود عملکرد گرادیانها باعث می شود تا بتوان از TRوTEخیلی کوتاه استفاده کرد وزمان اسکن را به زیرثانیه رساند.

بیشترین سکانسهایی که با وزنT1در تصویربرداری ازکبدانجام می شود سکانسهای FSPGR وflash هستند.این سکانسها دارای TRوTEکوتاه جهت بررسی اجزای لیپیدی ضایعات کانونی کبدی ،چربی پخش شده ونفوذشده می باشند. ممکن است TEدر زمان همفازی بردارمغناطش آب وچربی (۴٫۵msدر۱٫۵تسلا) یا در زمان ناهم فازی بردار مغناطش آب وچربی(۲٫۲msدر۱٫۵تسلا) تنظیم شده باشد.اگرآب وچربی در یک واکسل حضور داشته باشند شدت سیگنال درتصاویرout of phase کاهش می یابد.تصاویر out of phase وin of phase می توانند توسط سکانس گرادیان اکوی دابل اکو به صورت همزمان دستیابی شوند.

سکانس گرادیان اکوی دوبعدی باوزنT1جهت مطالعات داینامیک کبدی استفاده می شود.جهت تصویربرداری ازکل ناحیه کبد در حبس تنفس نیازمند برشهایی هستیم که بیشتر از ۸تا۱۰میلی متر نباشند.تکنیک تصویربرداری VIBE امکان دستیابی تصاویری با ابعادپیکسل یکسان یا ایزوتروپیک (تقریبا۲میلی متر) در زمان اسکن زیر۲۵ میلی ثانیه رافراهم می کند.اطلاعات حجمی که ازاین تکنیک به دست می آید باعث می شود تا بتوان تصاویررا در هر مقطعی بازسازی کرد که در ارزیابی آناتومی عروق کبدی ودر آنژیو و ونوگرافی کبدمفید وقابل استفاده است.

سکانس توربواسپین اکو یا اسپین اکوی سریع(TSE/FSE) سکانس قابل قبولی برای تصاویر حبس تنفس باوزن T2است.کنتراست بافت دراین تکنیک شبیه سکانس اسپین اکوی معمولی است با این تفاوت که  اسپین اکوی سریع نسبت به اسپین اکوی معمولی زمان اسکن کوتاه تری دارد.کاهش زمان اسکن دراین تکنیک مستقیما متناسب است با تعداد اکوها به طوری که برای کاهش زمان حبس تنفس یک قطار اکوی طولانی مورد نیاز است ( بیشتراز ۱۷اکو).

باکاهش زمان اسکن در این تکنیک می توان TRرا افزایش داد وباعث بهبود کنتراست شد وهمینطوربا افزایش اندازه ماتریس باعث بهبود قدرت تفکیک فضایی شد.به علت کم بودن فاصله بین اکوها در اسپین اکوی سریع سیگنال چربی افزایش می یابد که نیازمند تکنیک حذف چربی هستیم.در بیمارانی که توانایی حبس تنفس رابرای چند ثانیه ندارند از دریچه تنفسی استفاده می شود که محدودیت اینکار افزایش زمان اسکن آن هم به علت وابسته بودن دریچه تنفسی به تعداد تنفس های بیمار است.تکنیک تغییریافته اسپین اکوی سریع که معروف به FRFSE است جهت تصویربرداری از کل ناحیه کبد در یک یا دو حبس تنفس در وزنT2 با کیفیت بالا استفاده می شود.تکنیک FRFSE به جای اینکه اجازه دهد بردارمغناطش طولی بافت با زمان آسایش T1 خودش بازیافت شود ،این بردار راخودش احیا می کند که این کار منجر به SNR بالای بافت کبدوکنتراست بالای ضایعات کانونی کبدی در وزن T2می شود.سکانس HASTE دربیمارانی که مشکل کلاستروفوبیا یا ترس ازمکانهای بسته دارند وهمکاری نمی کنند مفید است(۶۷).دراین سکانس فقط نیمی از (یا کمی بیشترازنیمی )خطوط فضای K پرمی شود وبقیه خطوط توسط نرم افزار بازسازی می شود.دراین سکانس زمان اسکن  به بهای کاهش SNR کم می شود.

سکانسهایی وجود دارند که به استعدادپذیری مغناطیسی حساسیت دارند. ازجمله سکانسهایی که به استعدادپذیری مغناطیسی حساسیت دارند می توان به سکانسهایی باوزنT2* اشاره کرد.این سکانسها در کبد جهت بررسی هموکروماتوزیس وضایعات کانونی کبد به دنبال تزریق ماده کنترا ست SPIO  مفید هستند.سکانسهای گرادیان اکو با وزن T2*نسبت به سکانسهای FSE با وزنT2 حساسیت بیشتری به ماده کنتراست  SPIO  دارند زیرا اثراستعدادپذیری مغناطیسی ودرنتیجه آن ناهمگنی میدان مغناطیسی به علت فقدان پالس همفاز کننده ۱۸۰ درسکانسهای گرادیان اکوبیشتر از سکانسهای اسپین اکو است.

تصویربرداری تک مرحله ای اکوپلانارکه امکان تصویربرداری درزمان کوتاه در وزن T2رامی دهد،در تکنیکهای جدیدی همچون دیفیوژن وپرفیوژن استفاده می شود که علاوه براطلاعات مورفولوژیک تشخیصی ، دارای اطلاعات فانکشنال یا کاربردی تشخیصی  نیزهستند.

دیفیوژن نوعی حرکت القایی گرمایی مولکولهای آب درون بافتهای بیولوژیک بدن است.اعضا داخل شکم دارای مشخصه های دیفیوژنی یکسانی هستند که توسط ضریب ظاهری دیفیوژن اندازه گیری شده اند. اخیرا برخی ازمطالعات نشان داده اند که ضایعات خوش خیم کبدی مانند کیست وهمانژیوم عدد  ADC بالاتری نسبت به ضایعات بدخیم مانند: HCC  و متاستاز دارند.

به وسیله تصویربرداری اکوپلانارتک مرحله ای امکان مطالعه تصویربرداری پرفیوژنی کبد در زمان ۱تا۲ثانیه بعداز تزریق  بولوس ماده کنتراست پارامغناطیس فراهم می شود.با تصویربرداری پرفیوژنی در وزن T2*،کیلات گادولونیم عامل کنتراست منفی است وباعث کاهش شدت سیگنال ضایعه می شود.

در ضایعات HCC وهمانژیوما باحضور ماده کنتراست شدت سیگنال این ضایعات کاهش می یافت اما در متاستاز این کاهش شدت سیگنال حداقل بود.اینهانسمنت منفی در وزن T2*در تکنیک پرفیوژن جهت بررسی تومورهایی مناسب است که در وزن T1هیپر اینتنس هستند.

تصویربرداری فوق سریع از کبد توسط سکانس trueFISP  انجام می شود.این سکانس اززیر مجموعه های گرادیان اکو است که بردارمغناطش عرضی را کاملا ریفاز می کند.این سکانس از حداقلTRوTEممکن جهت کاهش آرتیفکت حرکتی وپذیرفتاری مغناطیسی استفاده می کند.کنتراست این سکانس براساس نسبتT2/T1است، بنابراین بافتهایی که این نسبت در آنها بیشینه است مانند خون ،چربی و صفرا در تصویر روشن دیده می شوند.زمان اسکن توسط این سکانس ۱۰ثانیه است، بنابراین ازجمله سکانسهاس حبس تنفس محسوب می شود.این سکانس اطلاعات جزیی از سیستم عروقی رابدون استفاده از ماده کنتراست می دهد وجهت بررسی ضایعات کانونی کبدی مورد استفاده قرار می گیرد.

موادکنتراست

موادکنتراست مورد استفاده درکبد به سه دسته طبقه بندی می شوندکه شامل :۱- مواد کنتراست خارج سلولی ۲- موادکنتراست هپاتوبیلاری ۳- موادکنتراست RES-target

موادکنتراست خارج سلولی

موادکنتراست خارج سلولی آب دوست هستند و وزن مولکولی کیلات گادولونیم آنها پایین است.بعد از تزریق موادکنتراست خارج سلولی این مواد به سرعت از فضای درون عروقی به فضای اینتراستیشیال یا بینابینی می روند.این مواد نمی توانند به درون سلولهای دست نخورده وسالم راه یابند و همینطوراز سیستم کلیوی دفع می شوند.چندین تر کیب پیچیده ازاین مواد موجود است که بنام های :گادوپنتات دی مگلومین  AG/Berlex Laboratoires) (Gd-DTPA, Magnevist, Schering ،گادوترات مگلومین (Gd-DOTA, Dotarem, Laboratoires Guerbet ( ،گادودیامید (Gd-DTPA-BMA, Omniscan, Amersham Health ) وگادوتریدول (Gd-HP-DO3A, ProHance, Bracco) شناخته می شوند.دوز کلینیکی کیلات گادولونیم ۰٫۱mmol/kg است.مشابه ماده کنتراست یونی در سی تی اسکن،ماده کنتراست در ام آرای  ویژگی های عروقی وپرفیوژنی بافت را نمایان می کند.

موادکنتراست هپاتوبیلاری

موادکنتراست هپاتوبیلاری ازجمله مواد پارامغناطیس هستندکه توسط هپاتوسیتهای کبدبرداشته می شوندوبه داخل مسیرصفراوی ترشح می شوند(۷۵). دو نوع ازموادکنتراست هپاتوبیلاری که در بازار رایج است شامل :گادوبنت دی مگلومین (Gd-BOPTA/Dimeg, MultiHance, Bracco) ومنگوفودیپرتریزیدیوم(MnDPDP, Teslascan Amersham Health) می شود.سومین ماده کنتراست هپاتوبیلاری ، گادولونیم دی اکسی بنزیل دی اتیلن اتریامین پنتا استیک اسید(Gd-EOB-DTPA, Primovist, Schering AG) است.

Gd-BOPTA ازیک قسمت مساوی Gd-DTPA آبدوست که با یک حلقه بنزنی چربی دوست جفت شده ، تشکیل شده است.

دوزتزریقی این ماده کنتراست نسبت به مواد کنتراست خارج سلولی کمتراست که این مقدار ۰٫۰۵mmol/kg است. Gd-EOB-DTPA ماده کنتراست محلول در آب است که دارای یک گروه اتوکسی بنزیل متصل به یون گادولونیم است.این ماده کنتراست می تواند به شکل بولوس با دوز تزریقی ۲۵μmol/kg تزریق شود. این ماده کنتراست ازسیستم کلیوی وصفراوی دفع می شود. Gd-EOB-DTPAدر مقایسه با Gd-BOPTA  ترشح ودفع صفراوی بیشتری دارد.(۵۰% درمقابل ۵%)

این دوماده کنتراست می توانند در مطالعات داینامیک مورد استفاده قرار بگیرندو به صورت بولوس تزریق شوند ویک اینهانسمنت نرمال از پارانشیم طبیعی کبد فراهم کنند که علت این امراین است که هپاتوسیت های کبدی این مواد کنتراست رابرداشت می کنند.

ماده کنتراست MnDPDP دارای کیلات ضعیف یون منگنز است که این کیلات در بدن تجزیه می شودو منگنزآزاد می شود و درنهایت این منگنزتوسط هپاتو سیتهای کبدی برداشته می شود وبه داخل صفرا ترشح می شود.دوز تزریقی این ماده کنتراست ۰٫۵mmol/kg است که باید به صورت قطره ای وبا سرعت تزریق ۲-۳ml/min تزریق شود.

به علت بالا رفتن انتخابی شدت سیگنال هپاتوسیت های نرمال درمقایسه با سلولهای توموری وضایعات کانونی بدخیم، متعاقب تزریق ماده کنتراست؛ CNR  بین کبد سالم وضایعات کبدی افزایش می یابد.

به علت ترشح ودفع وترشح بالای موادکنتراست Gd-EOB-DTPA و MnDPDP،اینهانسمنت سیستم صفراوی ۲۰دقیقه بعد ازتزریق دیده می شود.این امر باعث می شود تا بتوان اطلاعات اضافی در سکانسهای باوزنT2در ام آرکلانژیوگرافی به دست آورد.برای مشاهده اینهانسمنت سیستم صفراوی ازسکانسهای پالسی گرادیان اکو سه بعدی در وزنT1درنمای کرونال وکرونال ابلیک استفاده می شود.

ماده کنتراست RES-target

موادکنتراست RES-target ذرات سوپرپارامغناطیسی از اکسید آهن هستند که باعث برهم ریختگی موضعی میدان مغناطیسی می شوند.ناهمگنی میدان مغناطیسی باعث می شود اسپین ها ی هیدروژن بافت به علت مجاورت با ذرات اکسیدآهن  دفازه شده ودرنهایت ،تصاویر وزنT2  دچارافت شدت سیگنال می شوند.موادکنتراست RES-target بعد ازاینکه به داخل ورید تزریق می شوند،به سرعت توسط گردش سیستم رتیکولواندوتلیال برداشته می شوند. سلولهای کوپفرکبدی نقش اساسی در این پروسه رادارند و جذب بیش از ۸۰%گردش این ذرات را برعهده دارند.

دونوع از این مواد کنتراست که در بازاررایج است شامل: AMI-25(Endorem, Laboratoires Guerbet; or Feridex ,Advanced Magnetics) وsh U 555 A

(Resovist, Schering AG) می باشد.

دوز تزریقی ماده کنتراست AMI-25 10-15μmmol/kg  وزمان تزریق بیش از۳۰دقیقه است.تصاویر استاتیک با وزن T2 30دقیقه بعد از تزریق این ماده کنتراست به دست می آید.

دوزتزریقی ماده کنتراست SH U 555 A ثابت است وبرای بیماران با وزن۳۶تا۶۰کیلوگرم ۰٫۹ml به شکل بولوس است.دربیماران با وزن بالای ۶۰کیلو گرم این دوزبه۱٫۴ml می رسد.دامنه قطرذرات این ماده کنتراست بین۴۵تا۶۰ نانومتراست.ذرات بزرگتربه سرعت توسط سلولهای کوپفر کبدی برداشته می شوندو ذرات کوچکتر مدت بیشتری را درعروق باقی می مانند و مشخصه های خون را آشکار می کنند.ویژگی خاص این ماده کنتراست باعث شده است که بتوانیم به علت اثرT1درفازعروقی تصاویر داینامیک تهیه کنیم وهمینظور به علت برداشتن سریع این ماده کنتراست توسط سلولهای کوپفرکبدی  تصاویرکبد در ۱۰دقیقه بعد ازتزریق درفازخاصی حاصل می شود.

کاهش شدت سیگنال کبد درتصاویر وزنT2بعدازتزریق موادکنتراست RES-target باعث می شود تا ضایعات کبدی بهتر دیده شوند.در واقع چون این ضایعات سلول کوپفرندارند بنابراین بعدازتزریق این مواد کنتراست  به صورت ندولهای روشن دیده می شوند.

تصویربرداری کنتراست دیفیوژنی وضریب ظاهری دیفیوژن

سکانس تصویربرداری دیفیوژنی براساس تصویر برداری اکوپلانار است.سکانسهایی که براساس تصویربرداری اکوپلانار هستند به خودی خود دارای کنتراست مشخصی نیستند وبرای نمایش کنتراست  به سکانسی باوزنT2مانند اسپین اکونیازدارند.تصویربرداری کنتراست دیفیوژنی ازآرتیفکت استعدادپذیری مغناطیسی وبهم ریختگی (اعوجاج) هندسی رنج می برد که این دو مشکل توسط بهینه کردن گرادیان قراعت درتصویربرداری برپایه  اکوپلانارتوسط استفاده ازگرادیانهای حساس به حرکت در سه جهتx-y-z کاهش می یابد.

مراحل بهینه کردن سکانس دیفیوژن

گرادیان قراعت درتصویربرداری برپایه اکوپلانار توسط مواردزیربهینه می شود:

۱-استفاده از تکنیک تصویربرداری موازی جهت کاهش پروفایل برش مورد نیاز برای دستیابی به ماتریس خاص ودرنتیجه کاهش زمان اسکن که منجر به کاهش آرتیفکت حرکتی وبهم ریختگی هندسی وکاهش فاصله بین اکوها می شود.

۲-افزایش پهنای باند دریافت وslew rate که منجر به کاهش فاصله بین اکوها ودرنتیجه کاهش بهم ریختگی تصویر می شود.

۳-کاهش نقاط کدکذاری فرکانس که منجر به کاهش فاصله بین اکو ها و بهم ریختگی تصویر می شود.

۴-افزایش مراحل کدگذارفاز که باعث افزایش زمان اسکن نخواهدشد با این تفاوت که قدرت تفکیک فضایی افزایش می یابد.

۵- افزایش میدان دید درجهت فرکانس که باعث کاهش فاصله بین اکو ها وبهم ریختگی تصویر می شود.

۶-افزایش میدان دیددر جهت فازکه باعث افزایش SNR وکاهش قدرت تفکیک فضایی می شود.

۷-استفاده ازگرادیانهای دیفیوژنی با مقادیرپایین b  (تقریبا۲۰) که باعث دفازه شدن حرکت  bulk  می شود وامکان تصویر برداری black blood را فراهم می کند.

۸-استفاده از گرادیانهای دیفیوژنی با مقادیر بالای b (500به بالا) که باعث دفازه شدن ذرات کوچک و تصویر برداری حقیقی باوزن دیفیوژن می شود.

درمقادیرb=0 سکانس تصویر دارای کنتراست باوزنT2است.درمقادیرپایینb (تقریبا۲۰)  فقط حرکت bulk دیده می شودکه ماحصل آن تصویربرداری black blood است که اولین باردر میدان مغناطیسی۱٫۵تسلا وسپس در۳تسلاتوصیف شد.این تصویربرداری جهت ضایعات کوچک کبدی مناسب است زیرا دراین نوع از تصویربرداری عروق ضایعه سیاه دیده می شوند.مقادیر بالای b (50به بالا) جهت تصویر برداری دیفیوژنی ومحاسبه ضریب ظاهری دیفیوژن  استفاده می شود.

پالس دیاگرام سکانس دیفیوژن وتاثیرافزایش مقدارb درآشکارکردن ضایعات بیشتر درکبد

تصویربرداری کنتراست دیفیوژنی ومشخص کردن ضایعات کبدی

سکانسهای باوزن T2نقش مهمی در آشکار ومشخص کردن ضایعات کانونی کبدی دارند.در سالیان متمادی جهت آشکار کردن حجم عظیمی از ضایعات سفت وغیرآبکی کبدی از سکانس اسپین اکوی سریع  با حذف چربی واستفاده از دریچه تنفسی باوزن میانه T2 استفاده می شد.جهت مشخص کردن ضایعات آبکی کبدی مانندهمانژیوم وکیست ،سکانس اسپین اکوی سریع با سکانس تک مرحله ای اسپین اکوی سریع دروزن سنگین وقوی T2ترکیب می شود.ترکیب این دو سکانس جهت مشخص کردن ضایعات غیر آبکی درمقابل ضایعات کیستیک بسیار موثر است.

سکانس اسپین اکوی سریع با دریچه تنفسی ذاتا دارای عدم مزیت هایی است.ازجمله عدم مزیتهای این سکانس زمان اسکن طولانی  آن است که ۲تا۵ دقیقه طول می کشد وهمینطوربه علت پالسهای همفاز کننده ۱۸۰درجه off-resonance دچار اثرکنتراست انتقال مغناطیسی می شود که نتیجه این اثر اشباع شدن ماکرومولکولهایی چون پروتئین است.مغناطش ماکرومولکولها در نهایت به مولکولهای آب منتقل می شود.

سکانس اسپین اکوی تک مرحله ای اگرچه دارای اثرات شدیدترکنتراست انقال مغناطیسی نسبت به سکانس اسپین اکوی سریع است(به علت پالسهای ۱۸۰درجه بیشترجهت همفاز کردن بیشتر در هرTR) اما دارای زمان اسکن بسیار کوتاهتری است.اثر کنتراست انتقال مغناطیسی سیگنال ضایعات غیرآبکی کبد را پایین می آورد اما کنتراست کبد را نسبت به ضایعات آبکی مانند همانژیوم وکیست افزایش می دهد،بنابراین سکانس   SSTSE به طور ویژه برای آشکارومشخص کردن همانژیوم وکیست  مناسب است.

سکانس تصویربرداری کنتراست دیفیوژنی درمقایسه با سکانس اسپین اکوی سریع مزیت هایی دارد که شامل موارد زیر است:

۱-کنتراست بالاترآن هم به علت فقدان پالسهای همفازکننده وعدم اثرکنتراست انتقال مغناطیسی

۲-سکانس DWIبا مقدار پایین b (تقریبا۲۰) یک گزینه دیگر برای سکانسTSEومشخص کردن ضایعات کبدی است.

۳-سکانسDWIبامقادیر بالای b (500 به بالا) اغلب جهت مشخص کردن ضایعات کبدی مانند افتراق کیست ومتاستاز استفاده می شود

۴-سکانس DWI می تواند برای محاسبه ضریب ظاهری دیفیوژن که یک نقشه کمی پیکسل به پیکسل از دیفیوژن است استفاده شودو از این رومیزان سلولاریتی را بررسی کند.بیشتر ضایعات بدخیم مانند متاستاز کبدی نسبت به ضایعات خوش خیم مانند کیست وهمانژیوم سلولاریتی بالاتری دارند.

تاثیرانتخاب مقادیر متفاوت b  دردوبیماربا دوضایعه متفاوت(متاستاز وکیست) درکبد

ارتباط بین مقدارb وشدت سیگنال وADC map ضایعات خوش خیم (سلولاریتی پایین مانند همانژیوم وکیست)وضایعات بدخیم (سلولاریتی بالا مانندمتاستازو..)

ظاهرضایعات متداول کبدی مرتبط با الگوی اینهانسمنت آنها

ضایعات متداول کبدی شامل: کیست،همانژیوم،متاستاز،فوکال ندولارهیپرپلازی،هپاتوسلولارآدنوما،هپاتوسلولارکارسینوما هستند که تفاوت ظاهری آنها درتصاویر وزنT2،T1وفازهای شریانی ،تاخیری دراین قسمت بحث می شود.سکانسهای داینامیک شامل سکانسهای قبل ازتزریق وسپس  سکانسهایی در فازهای تزریقی شریانی ،وریدی وتاخیری هستند.ترکیب فاز شریانی وتاخیری جهت شناسایی الگوی اینهانسمنت ضایعات مناسب است.

کیست کبدی

تصاویر وزنT2: بسیار روشن وهیپراینتنس(شبیه مایعات)

تصاویروزنT1:هیپو اینتنس

فاز شریانی وتاخیری:اینهانسمنت ندارد

همانژیوما ی کبدی

تصاویر وزنT2:هیپر اینتنس اما شدت سیگنال آنها کمتر از شدت سیگنال مایعات است.

تصاویروزنT1:هیپو اینتنس

فاز شریانی: peripheral nodular enhancement

فاز تاخیری:حفظ شدت سیگنال در کل ضایعه

متاستازکبدی

تصاویر وزنT2:هیپراینتنس خفیف به شکلring (روشنایی سیگنال در لبه ها کمتراز مرکز ضایعه است.)

تصاویروزنT1:هیپو اینتنس

فازشریانی: irregular ring enhancement

فازتاخیری: whash outازسمت محیط ضایعه

فوکال ندولار هیپر پلازی کبد

تصاویر وزنT2:نزدیک به شدت سیگنال کبد که مرکز وتیغه های اسکار ضایعه هیپراینتنس است.

تصاویروزنT1:نزدیک به شدت سیگنال کبد

فازشریانی:افزایش یکدست شدت سیگنال وافزایش خفیف شدت سیگنال در مرکز وتیغه های اسکار ضایعه

فازتاخیری:شدت سیگنالی که هم شدت با  سیگنال کبد بود محو می شود.

هپاتوسلولارآدنوما کبد

تصاویر وزنT2:نزدیک به شدت سیگنال کبد

تصاویروزنT1: نزدیک به شدت سیگنال کبد

فاز شریانی:شدت سیگنال روبه ضعیف شدن می رود.

فاز تاخیری:شدت سیگنالی که هم شدت با سیگنال کبد بود محو می شود.

هپاتوسلولار کارسینومای کبدی

تصاویر وزنT2:اغلب هیپر اینتنس وبا ندولهای ریزی که شدت سیگنال آنها متفاوت است همراه است.

تصاویروزنT1:شدت سیگنال متفاوت(هیپو،ایزو وهیپراینتنس)

فاز شریانی:افزایش شدت سیگنال به شکل ناهمگن

فاز تاخیری: washoutبه شکل کپسولار اینهانسمنت.

ظاهرشماتیک ضایعات متداول کبدی مرتبط با الگوی اینهانسمنت آنها

 

 

 

 

تهیه کننده:

جناب آقای سلمان صفدری

 MSc Of Medical Imaging MRI